استاد عبدالرّحمن پیرانی دبیرکلّ جماعت دعوت و اصلاح در نشست شورای مرکزی این تشکّل مدنی که به‌صورت آنلاین برگزار شد، اصالت، واقع‌گرایی و پویایی اندیشه را مورد تأکید قرار داد.

 

 مشروح سخنان دبیرکلّ که در روز چهارشنبه ١٢ آبان‌ماه ایراد شد، به شرح زیر است:

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم 

الحمد لله والصّلاة والسّلام على نبیّنا محمّد وعلى آله وأصحابه أجمعین.

 خداوند بزرگ را شاکریم که بار دیگر بر ما منّت نهاد و توفیق نصیب فرمود تا در این خجسته اجتماع ایمانی در راستای ادای وظایف محوّله به شوراى مركزى حضور بهم رسانیم. امید است همواره توفیقات الهی قرین حالمان باشد.

 در آغاز عرایضم برای تمامی عزیزانی که دعوت حقّ را لبیک گفته، رحمت، مغفرت و فردوس اعلی و برای تمامی کسانی که اینک در بستر بیماری قرار دارند، شفای عاجل و کامل و برای تمامی هموطنان رهایی از تنگناها و مشکلات و نیل به آسایش و آرامش را مسآلت می‌دارم. 

امّا بعد: همانگونه كه مستحضر هستید انبیاى الهى -علیهم الصّلاة والسّلام - ضمن این‌كه به نسبت دعوت به توحید و یكتاپرستى و اخلاص در عبادت و مبارزه با ظلم و شرك داراى رسالت و مأموریتى مشترك بوده‌اند، امّا هر یك از آنان براى اصلاح امور و اوضاع و احوال سرزمین و ملّتى كه به سوى آنها مبعوث گشتند پیام و رسالت ویژه و متناسب با آنان داشتند. در این سیاق  قرآن مجید می‌فرماید: «وَإِلَىٰ مَدْینَ أَخَاهُمْ شُعَیبًا قَالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَٰهٍ غَیرُهُ»

داستان حضرت شعیب علیه السلام در میان مردمان شهر مدین به شیوه و روال داستان سایر انبیاء -علی نبیّنا وعلیهم الصّلاة والسّلام- داستان هود با قوم عاد و یا داستان صالح با قوم ثمود و... مورد توجّه واهتمام قرآن مجید است؛ با این تفاوت که همراه با دعوت به توحید که رسالت مشترک همه‌ی انبیا بود به مسأله‌ی امانت و رعایت عدالت به‌ویژه در معاملات که جزو نیازهای اساسی آن جامعه بود، اهتمام ویژه ورزید. 

شهر مدین که در مسیر حجاز به شام قرار داشت و ساكنانش از رفاه نسبی برخوردار بودند و یکی از کانونهای تجارت محسوب می‌شد. برخی از اهل مدین، از پیمانه و ترازو می‌کاستند و از اشیاء و متاع دیگران به نفع خود کم می‌کردند. مبارزه با این ‌پدیده‌ی زشت، زیانبار و ویرانگر، به عنوان مصداقی از فساد اقتصادی برای شعیب اولویت یافت؛ زیرا کاستن از حقوق دیگران گذشته از اینکه ظلم محسوب مى‌شود، در دل و جان انسان احساس بدبینی، کینه‌توزی، ناامنی و ناامیدی به‌ویژه نسبت به دادگری را به وجود می‌آورد و بر فضای زندگی، روابط اجتماعی و معاملات اثرات جبران‌ناپذیر می‌گذارد.

لذا حضرت شعیب مصلحانه خطاب به آنان فرمود: «وَإِلَىٰ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» ‎﴿العنكبوت: ٣٦﴾‏ و به سوی قوم مدین برادرشان شعیب را [به رسالت فرستادیم‌] که گفت ای قوم من خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امید داشته باشید و در این سرزمین فتنه و فساد برپا مکنید. به آنها اطمینان داد که من هدفی جز اصلاح کلی زندگی و آخرت شما و جامعه را ندارم: «إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ»

در منظومه‌ی تعالیم اجتماعی اسلام، دو مفهوم راهبردی «برّ» و «تقوا» که مورد تأکید فرمان الهی «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ» قرار دارند، از اهمّیت ویژه برخوردارند.

«بِرّ» معطوف به صلاح و اصلاح دنیا و «تقوی» معطوف به صلاح و اصلاح آخرت است. طبیعتاً صلاح دنیا به‌وسیلهی اقامه‌ی عدل و التزام به موازین قسط الهی و صلاح آخرت به وسیلهی عبادت، بندگی آگاهانه و مخلصانه محقّق می‌شود. 

قابل توجّه است که خداوند بزرگ از یکسو انسان را موجودی اجتماعی خلق نموده که در مسیر رشد و تعالى و رفع كاستى‌ها به همکاری و مشارکت دیگران نیاز دارد؛ و از دگر سو هیچ انسانى را کامل خلق نکرده است که از بدو تولد تا هنگام مرگ بی‌نیاز از دیگران باشد؛ بلکه انسانها و نیز جوامع بشرى همواره براى رفع نیازها و كاستى‌ها و نیل به رشد و شکوفایی و تکامل به تعارف، تعامل و تعاون با دیگران و نیز جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند نیاز دارند؛ در این سیاق قرآن می‌فرماید: «وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ‎﴿الزخرف: ٣٢﴾‏؛ بعضی از ایشان را بر بعضی دیگر به درجاتی برتر داشتیم تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به بیگاری بگیرند، و رحمت پروردگارت بهتر است از آنچه گرد می‌آورند. 

قابل ذکر است سخره(تسخیر) در اینجا به معنای بهره‌کشی ظالمانه نیست، بلکه به ضرورت تعامل متقابل و رفع نیازها و به کار گرفتن برای خدمت به یکدیگر و ادامه‌ی زندگی و تعاون بر بِرّ و تقوا و بهره‌گیری از استعدادها، توانایی‌ها، نبوغ‌ها و خلاقیت‌هاى متنوّع افراد اشاره دارد كما این‌كه در ارتباط با ملّتها نیز، ملّتی دارای منابع خدادادی گاز و نفت و... دیگری دارای تکنولوژى و یا ملّتى از نیروی انسانی و سرزمین مناسب برای کشاورزی و یا گردشگری و آثار باستانی و مناظر زیبا برخوردار است و همگی مسخّر انسان می‌شود تا در نتیجه افراد و جامعه به رشد و تعالى  وبالندگى برسند. بدیهى است در نهایت در سپهر حیات و زندگى براى تأمین نیازها و تحقّق مصالح تنها دو راه فرا روی انسان قرار دارد : یا تعارف و تعاون برای تحقق مصالح مشترك  و یا جنگ و نزاع و اجبار دیگران و سلب آزادى و بهره‌کشى ظالمانه از آنان است.

در پایان عرایضم  و معطوف به رسالت جریان‌ها و حركت‌هاى اسلامى تأكید مى‌كنم: كه فكر و اندیشه‌اى می‌تواند تأثیرگذار باشد و جامعه را تحت تأثیر خود قرار دهد که اصیل، واقع‌گرا، پویا و فعال باشد و در جهت کاستن از مشکلات مردم و نیازهاى زمان، حرفی برای گفتن داشته باشد؛ صرف اصیل و مقدس بودن فكر و اندیشه‌اى برای تأثیرگذارى و پویایى و استقبال و پذیرش مخاطبان كافى نیست؛ زیرا ممکن است فکری اصیل و مقدس باشد؛ اما به دلایلی مؤثّر و مقبول نباشد و در مقابل فکری از اصالت و تقدس برخودار نباشد ولی زمینه‌هاى پذیرش و مقبولیت آن در جامعه‌اى فراهم باشد و مورد انتخاب و استقبال قرار گیرد. به‌عنوان مثال، اندیشه‌ى کمونیسم، برای دهه‌ها بر حدود نصفی از جهان سیطره پیدا کرد.

گاهی ممکن است فضیلت مؤثّر و پویا بودن، بر فضیلت اصالت و قدسیت ترجیح یابد. لذا ضرورت دارد اصالت و قداست فكر و اندیشه را با منطق عصر و قدرت پاسخگویی نسبت به نیازهای جدید بشر و اقتصائات زمان و مكان وفق داد و زمینه‌هاى پویایى و تأثیرگذارى آن را در میدان عمل فراهم نمود.

والسّلام علیكم ورحمة الله وبركاته